اتریـــــــن شیرینه مامان
اترینم دختر قشنگم این دومین روزی هست که به همراه بابا به مهد میری
روز اول هر چی باهات صحبت کردم راضی نشدی و فقط اسرار میکردی مامان باید منو ببره
زنگــــــــــــــــــــ تلفن.................
(دخترم الان از مهد تماس گرفتن تمام تنم داره میلرزه خانمی که تماس گرفت اروم اروم پشته تلفن گهت در حین بازی یکی از بچه ها صورتت رو گاز گرفته اول پشت تلفن خشک شدم و بعد از توضیحات خانم پرسدم گاز در چه حدی بوده چیکار کرده با صورت دخترم و ایشون هم فرمود فقط یه خورده قرمز شده و چیز خاصی نیست و اترین هم اظهار ناراحتی نکرده........
مادرم من برای مهد گذاشتن شما خیلی تلاش کردم جای خوب پیدا کنم دورترین راه رو میرم ولی دوست دارم بهترین باشه وهمه مشکلات بی منت سره خودمه
عزیزم با این حال تو بین بچه ها پیش میاد من از اینکه یه وقت عمیق گاز کرفته باشه و بخواد جاش بمونه ترسیدم
یاده ساله قبل که واسه اولین بار مهد میرفتی افتادم که دسته یکی از دوستات رو گاز گرفته بودی و منم باهات صحبت کردم و رفت رو حساب بچگی)
وخلاصه من رفتم اماده بشم که بابا اومد تو اتاقت و نمیدونم بهت چی گفت که راضی شدی باهاش بری و حتی مبگفتی برگشتن هم بابا باید بیاد دنبالم
الان هم که توی مهد هستی و ساعت 2
وبابا باید ساعت 1:30 میومد دنبالت و دیر کرده و منم نگران دلم برات تنگ شده
********
چند روزه پیش تو راه برگشت از مهد :
اترین:مامان من کی بزرگ میشم
من:کم کم بزرگ میشی خوب غذا بخور شیر بخور ...
اترین:مامان من میخوام عروسی کنم
من:
اترین:میخوام شوهر بگیرم
من:اترین جون شما اگه عروسی کنی باید از پیشه مامان بری
اترین:کجا
من: بری یه خونه دیگه
اترین:خوب تو هم بیا با ما بریم خونه ما
من : نه مامان نمیشه هر کی عروسی کنه باید خونه خودش زنگی کنه
اترین: پس ولش کن شوهر نمیکنم
********
خیلی خسته بودم ازم چسبه حرارتی خواستی به خاطره اینکه یه وقت دستتو نسوزونی خودم چسب و اوردم و کنارت نشستم و کارت رو راه انداختم.
مامان خیلی خسته حالت خواب الود روی تخت ولـــــــــــو
شما هم در حاله تماشای تلوزیون
نفهمیدم کی رفتی سراغ چسب و ورداشتی و زدی به برق و به قوله خودت کاردستی درست کردی
بعدشم خیلی قشنگ اثار به جا مانده از کاردستی و چسب حرارتی و جمع کرده بودی
که دیدم از توی حال ریز ریز صدای گریه میاد و کم کم صدا بلند تر میشه وقتی اومدم پیشت دیدم بله
دستت رو با چسب سوزوندی و به خاطر اینکه من نفهمم چیزی نگفتی انگشت شصتت تاول زده