آترین جونه مامانیآترین جونه مامانی، تا این لحظه: 15 سال و 25 روز سن داره

آترین دختر زیبا و پر انرژی مامان و بابا

اولین روز مهد کودکــــــــــــ

1392/7/1 11:01
نویسنده : مامانی
976 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نـــازنینم

عزیزه دلم امید وارم همیشه سلامت و خوشحال باشی

گله مامان الان که دارم برات مینویسم شما مهد تشریف دارید

دیشب ساعت 9:30 خوابیدی که صبح بتونی زود بیدار شی با اینکه کله تابستون تا ساعت 11 میخوابیدی امروز خیلی خوب ساعت 8 بیدار شدی و امادت کردم برای رفتن به مهد و شما هم گیر دادی که میخوای چادری که خاله جون از مشهد دیروز برات اورده بود بپوشی و کاره خودت رو کردی

با خوشحالی وارده مهد شدی و مربیای مهربون دور تک تکتون میچرخیدن اول یه خورده به من چسبیدی ولی یه خورده که گذشت دیگه نیومدی سراغم بعدشم با تردید اومدم ازت خداحافظی کنم ترسیدم بیشتر استرس بگیری و بچسبی بهم ولی قربونت برم با خوشحالی گفتی مامان برو بهت گفتم عزیزم ناهار خوردی میام دنبالت و شما هم مخالفت کردی و میگفتی خیلی دیر بیا دنبالم

عزیزم خوشحالم که امروز به راحتی به مهد رفتی

این عکسم تو حیاط مهد ازت گرفتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان عسل
2 مهر 92 6:56
آفرین به آترین خانم گل. بچه های این زمونه خیلی اجتماعی ترن. مثل ما نیستن که


ممنون خاله مهربون
مامان آلما
2 مهر 92 13:59



ممنـــــــــــون
رزیتا مادر آرمیتا
4 مهر 92 13:18
آفرین به آترین خانم گل .


ممنون خاله جونم
مامان ملینا
4 مهر 92 20:40
آفرین آترین جونم . دیگه ماشالا برا خودش خانمی شده .دانشگاه رفتنت عزیزم


ممنون خاله جون
مامان یاسمن و محمد پارسا
5 مهر 92 8:51



مرسی عزیزم
مامان بهار مهرنگار
5 مهر 92 22:21
موفق باشی عزیزه دلم .آفرین به دخترمون خیلی خوشم اومد


ممنون عــــــزیزم