استخر و ناخن
امروز ساعته 2 رفتیم استخر وای عسلکم ماشالا جلسه ی پنجمت بود ولی بدونه کوچکترین ترسی تلاش میکردی شنا یاد بگیری مامانای دیگه میگفتن چرا بجه هاشون با بازو بند شنا میکنند ولی اترین جون بازو بند نداره دختری مامان خوب حرفه مربیشو گوش میکنه و دقیقا همون کارو انجام میده و مرجان جون (مربی) از دور همش به من اشاره میکنه اترین عالیه .توی استخر یه سرسره ابی داره که تو قسمته عمیقه همه بچه ها حتی بچه های 12 ساله هم میترسیدن ازش سر بخورند ولی شما عاشقه سر خوردنی همش از مربیت میخای که بهت اجازه بده بری سرسره
خیلی دوســـــــــــــــــــت دارم نفسه مامان
بعد از استخر خاله جون واسم نوبته ارایشگاه گرفته بودو باید مستقیم میرفتم پیشش در نتیجه مجبور بودم شما رو هم با خودم ببرم و رفتیم سالن کاره من یه خورده طول کشیدو خاله جون رفت و تصمیم گرفتیم ناخن های شما رو هم طراحی کنیم تا حوصلت سر نره
ناخنات خیلی خشکل شد قشنگم
موقع برگشت خیلی اسرار داشتی بریم خونه خاله جون میخوام ناخنامو بهش نشون بدم هرچی من میگفتم نمیشه شما حرفه خودتو میزدیو میگفتی بریم دمه خونشون تو نمیریم فقط یه لحظه نشونش بدم زود بیایم
منم گفتم بریم خونه عکسشو میزارم وبلاگ خاله ببینه با اینکه خیلی راضی نبودی اومدیم خونه
اینم عکس
خدا جونم شــــــــــکرت